“همسایه ها”ی گرم و دلربا

ساخت وبلاگ

مُهرستان » بعد از ظهر سرد یکی از روزهای زمستان، در بین کتاب فروشی های میدان انقلاب تهران سرک می کشیدم که دوستی تماس گرفت و پیشنهادش کرد…

همسایه ها، شاهکاری ست از احمد محمود، نویسنده ی زجر کشیده ی اهوازی… داستانی از دل روزهای گرم جنوب در سال هایی سرد و التهاب آور. رُمان همسایه ها شرح آلام و رنج های مردمی ست که گُرده ی شان به زیر بار گران ملی شدن صنعت نفت خم شد امّا نشکست…! داستان محنت مردم جنوب علی الخصوص خوزستان که سال های ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مراد ماه را با زبانی ساده اما قوی برای خوانندگان خود بیان می دارد.

رُمان سرگذشت پسر نوجوانی بنام “خالد” است که در طول داستان آرام آرام به دوران جوانی قدم می گذارد و آهسته آهسته با وقایع و شرایط جامعه ی خود آشنا می شود. خالد با کمبودها و ندارایی ها، با خفقان ها و بگیر و ببندها، با دردهای سخت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست و پنجه نرم می کند… احساساتی می شود، فَوَران می کند… کم کم توسط دوستانش به مبارزه علیه این شرایط سخت سوق داده می شود و در نهایت کارش به زندان رژیم کشیده می شود…!

خواننده با خالد بو می کشد، حس میکند، چندشش می شود، زجر می کشد و در نهایت عاشق می شود. احمد محمود آنچنان مخاطب را اسیر شخصیت داستان خود می کند که جدایی شان امر محالی بنظر می رسد. بی شک خط تعلیق چسبنده و دلربای این اثر هر آن به مخاطب انگیزه می دهد تا پیش تر برود و به پایان داستان نزدیک تر شود. خط تعلیقی که اگر چه در فصل های نخستینِ زندگی خالد اروتیک است اما خیلی زود جای خود را به عشقی پاک می دهد. عشقی بدون هوس نه از جنس عشق های آسمانی، بلکه بسیار ملموس برای خواننده!

احمد محمود در همسایه ها تک تک شخصیت ها را مشتِ نمونه ی خروار گرفته و نمادی از انسان‌ها و طبقات مختلف موجود در جامعه با آنان ارائه  می دهد. حتی گروه دوستان خالد با تفکرات مارکسیستی، بیانگر شرایط حزب توده در آن سالهاست… چه بسا که خود احمد محمود نیز تاثیر گرفته از همین مکتب نباشد.

در نسخه ای که بدست حقیر بود تاریخ چاپ کتاب به سالهای آخرین حکومت پهلوی دوم باز می گردد. و مقدمه ای دارد از ویراستار بدون نامش که فشار و سانسور حکومتی بر ادبیات را به خوبی در همان سالها نشان می دهد. به این پاراگراف بنگرید: { رُمان همسایه ها برشی است تاریخی از روزگارانی که سردرگمی بوده و هر کس در گوشه ای نوایی ساز کرده بود و در این مجال عناصر ملی بودند که انتظار فرصت مناسب را داشتند  تا به آنها فرمان ایست دهند. و این حقیقت تاریخی را روز ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۳۲ به سینه ی تاریخ کهن سالمان جاودان ساخت!}

می بینید چگونه مضحکانه دست به تحریف وقایع سال‌های پیشین تاریخ برده اند! این روند همواره در حال تکرار شدن است اما در قالب های گوناگون و همیشه این ادبیات بوده که با ثبت لحظه های تاریخی در فرم هنری برای بعد ها عبرتی می نهاده تا مبادا آیندگان، اشتباه پیشینیان را تکرار کنند!

در پایان امیدورام خوانندگانی هرچند اندک این گنج نهفته را بیابند و مطالعه کنند و اثر زیبای احمد محمود را در گوشه ی ذهن هایشان قاب کنند. بخصوص مخاطب جنوبی که شرجی را با پوستش لمس کرده و طعم خارک ها را زیر زبانش دارد…

مهر لامرد...
ما را در سایت مهر لامرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان mohrestan بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 30 فروردين 1395 ساعت: 10:39